در این شب قدر ...


خدایا! نیت پاک را روزی ما کن.

خدایا! ما را با بندگی ات، عزتمند بگردان.

خدایا! به ما قلبی بده که مشتاق تو باشد.

خدایا! آنچه ما را از تو دور می کند، از ما دور کن.

خدایا! محبت مان به خودت را شفیع گناهانمان قرار بده.

خدایا! شیرینی و لذت دوستی ِ با خودت را به ما بچشان.

خدایا! گناهانی که مانع استجابت دعایم می شوند را ببخش.

خدایا! اگر گناهان من بزرگ است، عفو تو از گناه من، بزرگ تر است.

خدایا! من نمی دانم روزی ام را کجا و در چه قرار داده ای، پس مرا به آنچه روزی ام را در آن مقدر نکرده ای، مشغول مساز.


پی نوشت:

در ایام سربازی (82-1380) چند کار مطالعه انجام دادم که تا امروز برایم ماندگار شد:

1. یک دور اصول کافی را خواندم.

2. یک دور نهج البلاغه را خواندم.

3. یک دور صحیفه سجادیه را خواندم و خلاصه برداری کردم و به عنوان هدیه عروسی به یکی از دوستانم دادم.

4. یک دور مفاتیح الجنان را مثل یک کتاب، از اول تا آخر خواندم و فرازهای عاشقانه و عارفانه و معرفتی اش را به زعم خودم جدا کردم و در دفتری نوشتم.

در این شب قدر که دفتر مذکور را می خواندم، مناسب دیدم که ترجمه فرازهایی از آن را در وبلاگ بگذارم. حقیقتا خواندن برخی ادعیه، دعا کردن را به انسان یاد می دهد.

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری ست ......... راه رو گر صد هنر دارد، توکل بایدش